تماشای این آثار تجربه‌ای است که حتی علاقه‌مندان پروپاقرص سینما را به چالش می‌کشد. در این مطلب، وب سایت مگزین فیلم شما را با چند فیلم‌ ممنوعه، آشنا می‌کند. تا پایان همراه ما باشید.

فیلم‌های ممنوعه که جرات دیدنشان را ندارید

در دنیای سینما آثاری وجود دارند که فراتر از مرزهای معمول روایت و تصویر حرکت کرده‌اند؛ فیلم‌هایی که به‌دلیل خشونت افراطی، صحنه‌های شوک‌آور یا مضامین جنجالی، در بسیاری از کشورها ممنوع یا سانسور شده‌اند.

اگر جرات دیدن این فیلم‌ها را دارید، آماده سفری به تاریک‌ترین و بحث‌برانگیزترین گوشه‌های هنر هفتم باشید.

معرفی فیلم جنجالی A Serbian Film یک فیلم صربستانی شوک‌آورترین فیلم تاریخ سینما

معرفی فیلم جنجالی A Serbian Film یک فیلم صربستانی شوک‌آورترین فیلم تاریخ سینما

فیلم صربستانی یک فیلم وحشت و تریلر اکسپلویتیشن صربی محصول ۲۰۱۰ است که توسط سردان اسپاسوویچ تولید و کارگردانی شده و اولین تجربه کارگردانی بلند او محسوب می‌شود. الکساندار رادیوویویچ در نگارش فیلمنامه همکاری کرده است.

این فیلم روایت زندگی یک بازیگر پورن مالی ضعیف را نشان می‌دهد که برای بازی در یک «فیلم هنری» موافقت می‌کند، اما بعداً متوجه می‌شود که به ناچار در فیلمی با مضامین جنسی کودک‌آزاری و نکروفیلی شرکت کرده است. بازیگران صربی فیلم شامل سردان تودوروویچ، سرگئی تریفونوویچ و یلنا گاوریلوویچ هستند.

با نمایش اولیه فیلم در مدار هنر سینما، فیلم صربستانی توجه و جنجال زیادی به دلیل نمایش خشونت گرافیکی و محتوای جنسی به‌دست آورد.

فیلم در چند کشور از جمله فیلیپین، ایرلند، چین، نیوزیلند، اسپانیا، استرالیا، مالزی و نروژ ممنوع شد و به طور موقت در برزیل نیز اجازه اکران نداشت. برای انتشار در بریتانیا، مجبور به اصلاحاتی شد و با اینکه ۶ دقیقه کوتاه شد، در ایالات متحده رتبه‌بندی NC-17 دریافت کرد، اگرچه بعدها نسخه بدون سانسور توسط Unearthed Films منتشر شد. شهرت و جنجال فیلم تا امروز ادامه دارد و برخی منابع آن را به عنوان «وحشتناک‌ترین فیلم تمام دوران» توصیف کرده‌اند.

خلاصه داستان و موضوع فیلم A Serbian Film یک فیلم صربستانی

میلوش، بازیگر نیمه بازنشسته پورن، در بلگراد با همسرش ماریجا و پسر شش ساله‌شان پتر زندگی می‌کند. برادر او مارکو، افسر پلیس فاسدی است که به زندگی میلوش حسادت می‌کند و به ماریجا گرایش جنسی دارد. لایلا، هم‌بازی سابق، به میلوش پیشنهاد نقش اصلی در یک فیلم هنری را می‌دهد که توسط ووکمیر، پورنوگراف مستقل، کارگردانی می‌شود.

ووکمیر قصد دارد میلوش را به دلیل نعوظ قوی‌اش انتخاب کند. میلوش بدون اطلاع از جزئیات فیلم ووکمیر، ابتدا مردد است اما برای تأمین آینده مالی خانواده‌اش قبول می‌کند. هنگام ملاقات با ووکمیر، میلوش با مردی کچل و همراهانش برخورد می‌کند و با احتیاط آن‌ها را می‌نگرد.

فیلم‌برداری در یک یتیم‌خانه آغاز می‌شود، جایی که ووکمیر از طریق یک گوشی کوچک به میلوش دستور می‌دهد و راننده یک چشم‌اش راشا همراه اوست. میلوش دختری به نام جکا را می‌بیند که مادرش او را به دلیل بی‌حرمتی به یاد همسر قهرمان جنگ‌مرده‌اش سرزنش می‌کند، زیرا او به فاحشه‌گری پرداخته است.

در صحنه‌ای تاریک، میلوش توسط یک پرستار تحریک می‌شود در حالی که جکا بستنی می‌خورد. در صحنه بعدی، میلوش مجبور می‌شود توسط مادر جکا تحریک شود و جکا تماشا می‌کند.

مارکو بعداً به میلوش اطلاع می‌دهد که ووکمیر روان‌شناس سابق است و در تلویزیون کودکان و امنیت دولتی کار کرده است. ووکمیر با میلوش مردد ملاقات می‌کند و سبک هنری خود را نشان می‌دهد، فیلمی از زنی که زایمان می‌کند و نوزاد بلافاصله توسط راشا مورد تجاوز قرار می‌گیرد، به نمایش می‌گذارد و آن را «پورن نوزاد» می‌نامد. میلوش عصبانی می‌شود و می‌راند تا محل را ترک کند.

در یک چهارراه، زن پزشک ووکمیر او را اغوا می‌کند.

فیلم A Serbian Film

میلوش خون‌آلود سه روز بعد در تخت خود بیدار می‌شود و هیچ خاطره‌ای از اتفاقات گذشته ندارد. او به صحنه خالی بازمی‌گردد و چند نوار می‌یابد. با مشاهده آن‌ها، میلوش متوجه می‌شود که تحت تأثیر داروهایی قرار گرفته که او را به حالت تهاجمی، تحریک جنسی و پذیرش دستورات دیگران درآورده است.

تحت هدایت دست‌کاری شده ووکمیر، میلوش مادر جکا را کتک زده و مورد تجاوز قرار می‌دهد و سپس گردنش را قطع می‌کند. بعداً، میلوش کاتاتونیک توسط نیروهای امنیتی ووکمیر مورد تجاوز قرار می‌گیرد.

او سپس فیلم لایلا را می‌بیند که نگران اوست، اما لایلا مهار شده و دندان‌هایش کشیده می‌شوند. مردی ماسک‌زده وارد می‌شود و با آزار جنسی او را می‌کشد.

فیلم ادامه می‌یابد و میلوش به خانه جکا برده می‌شود، جایی که مادربزرگ جکا او را برای کشتن مادرش تحسین می‌کند و جکا را به عنوان «کمون باکره» پیشنهاد می‌دهد.

میلوش امتناع می‌کند و از پنجره فرار می‌کند. او از یک تلفن عمومی با مارکو تماس می‌گیرد تا او را سوار کند، اما راشا می‌رسد و میلوش را به انبار ووکمیر بازمی‌گرداند.

در انبار، بعد از تزریق دارو توسط پزشک ووکمیر، میلوش او را مهار کرده و سرنگ را در گلویش فرو می‌کند. سپس به اتاقی برده می‌شود تا با دو جسد زیر یک پتو رابطه جنسی داشته باشد.

مرد ماسک‌زده از فیلم لایلا شروع به آزار جنسی جسد دیگر می‌کند. ووکمیر آشکار می‌کند که مرد ماسک‌زده مارکو است. قربانی مارکو ماریجا است و قربانی میلوش پتر است. پزشک ووکمیر وارد می‌شود و خون‌آلود روی زمین می‌افتد. میلوش عصبانی ووکمیر را به زمین می‌کوبد و درگیری رخ می‌دهد.

ماریجا مارکو را گاز می‌گیرد و سپس با یک مجسمه او را می‌کشد. میلوش اسلحه نگهبان را گرفته و همه را می‌کشد به جز راشا که او را با فروکردن آلت خود در چشم خالی‌اش می‌کشد. ووکمیر در حال مرگ می‌گوید اعمال میلوش واقعاً شایسته یک فیلم است.

میلوش که به یاد می‌آورد اعمالش شامل قفل کردن خانواده در زیرزمین قبل از بیهوشی است، به خانه بازمی‌گردد و آن‌ها را آزاد می‌کند. میلوش و ماریجا تصمیم می‌گیرند که همگی با پتر بمیرند، بنابراین سه نفر در تخت جمع می‌شوند و میلوش شلیک مرگباری به خود، پتر و ماریجا می‌کند.

صبح روز بعد، گروه فیلم‌برداری دیگری وارد اتاق می‌شود و مردی زیپ شلوار خود را باز می‌کند و کارگردان (مرد کچل دیده شده قبلی) دستور می‌دهد: «با کوچولو شروع کنید».

Cannibal Holocaust کانیبال هولوکاست مستندی که واقعی به‌نظر می‌رسد

Cannibal Holocaust کانیبال هولوکاست مستندی که واقعی به‌نظر می‌رسد

Cannibal Holocaust یک فیلم خارجی ایتالیایی آدم‌خوار محصول ۱۹۸۰ است که به کارگردانی روگرُ دئوداتو و نویسندگی جیانفرانکو کلریچی ساخته شده است. رابرت کرمن در نقش هارولد مونرو، انسان‌شناسی که تیم نجاتی را برای پیدا کردن گروهی از فیلم‌سازان گمشده در جنگل آمازون رهبری می‌کند، بازی می‌کند.

این فیلم بخشی از روند معاصر فیلم‌های آدم‌خواری در سینمای ایتالیا بود و از پوشش رسانه‌ای ایتالیایی درباره تروریسم گروه «Red Brigades» الهام گرفته است.

دئوداتو معتقد بود این گزارش‌ها ساختگی هستند و این ایده بخشی از داستان فیلم شد. عناصر داستانی اضافی نیز از مستندهای ماندو (Mondo) گوالتیرو جاکوپتی الهام گرفته شده‌اند، به ویژه نحوه نمایش فیلم‌های از دست رفته گروه فیلم‌سازی که تقریباً نیمی از فیلم را تشکیل می‌دهند.

نحوه برخورد با این فیلم‌ها که برای واقع‌گرایی بصری شناخته شده است، سبک «فیلم‌های پیدا شده» (found footage) را معرفی کرد که بعدها در سینمای آمریکا توسط فیلم‌هایی مانند Blair Witch Project رایج شد. فیلم عمدتاً در جنگل‌های آمازون کلمبیا فیلم‌برداری شد و بازیگران بومی با بازیگران آمریکایی و ایتالیایی، که عمدتاً تازه‌کار بودند و در نیویورک انتخاب شده بودند، همکاری کردند.

Cannibal Holocaust به دلیل خشونت گرافیکی خود بسیار جنجالی شد. پس از اکران در ایتالیا، دستور توقیف فیلم توسط یک قاضی محلی صادر شد. دئوداتو، نویسنده جیانفرانکو کلریچی و تهیه‌کنندگان فرانچسکو پالاجی، آلدا پیا و فرانکو دی نونزیو به جرم فحشا محکوم شدند. فیلم در سال ۱۹۸۲ از توقیف آزاد شد.

خلاصه داستان و تحلیل فیلم Cannibal Holocaust کانیبال هولوکاست

در سال ۱۹۷۹، یک گروه فیلم‌سازی آمریکایی در جنگل آمازون ناپدید می‌شود در حالی که مشغول ساخت مستندی به نام The Green Inferno درباره قبایل آدم‌خوار بومی هستند. اعضای گروه شامل کارگردان آلن ییتس، نویسنده فی دنیلز و دو فیلم‌بردار جک اندرز و مارک توماسو هستند. آن‌ها از یک راهنمای بومی به نام فلیپه استفاده می‌کنند که او نیز ناپدید می‌شود.

هارولد مونرو، انسان‌شناس دانشگاه نیویورک، موافقت می‌کند تا مأموریت نجات را رهبری کند. قبل از رسیدن او، نیروهای نظامی مستقر در جنگل، به قبیله یاکومو حمله می‌کنند و یک جوان را گروگان می‌گیرند تا با بومی‌ها مذاکره کنند. مونرو با هواپیمای شناور می‌آید و با راهنمایانش چاکو و دستیارش میگل آشنا می‌شود.

در طی روزهای پیاده‌روی در جنگل، استخوان‌های فلیپه پیدا می‌شود و چاکو گروگان را با کوکائین تغذیه می‌کند تا مطیع بماند. گروه از مخفیگاه خود شاهد قتل یک زن جوان توسط مرد بومی به عنوان مجازات زنا می‌شوند و چاکو می‌گوید: «بنشینید و از نمایش لذت ببرید» و مونرو نمی‌تواند دخالت کند.

تیم نجات مرد جوان را آزاد می‌کند و به روستای یاکومو برده می‌شود، جایی که ابتدا با دشمنی مواجه می‌شوند و متوجه می‌شوند گروه فیلم‌ساز باعث آشفتگی زیادی در میان مردم شده است.

فیلم کانیبال هولوکاست

روز بعد، مونرو و راهنمایانش به عمق جنگل می‌روند تا دو قبیله آدم‌خوار در حال جنگ، یانومامو و شاماتاری را پیدا کنند. آن‌ها با گروهی از جنگجویان شاماتاری مواجه می‌شوند و آن‌ها را به کنار رودخانه هدایت می‌کنند، جایی که تیم مونرو گروه کوچکتری از یانومامو را نجات می‌دهد.

یانوماموها تیم را به روستای خود دعوت می‌کنند، اما هنوز نسبت به خارجی‌ها مشکوک‌اند. مونرو برای جلب اعتماد آن‌ها در رودخانه برهنه حمام می‌کند و گروهی از زنان یانومامو به او می‌پیوندند. زنان او را به محرابی می‌برند، جایی که مونرو بقایای اسکلت فیلم‌سازان و فیلم‌هایشان را پیدا می‌کند.

در نیویورک، مدیران شبکه Pan American Broadcasting System از مونرو دعوت می‌کنند تا مستندی براساس فیلم‌های بازیابی شده پخش کند، اما مونرو اصرار دارد ابتدا فیلم خام را ببیند. یکی از مدیران با نشان دادن بخشی از مستند قبلی آلن به او توضیح می‌دهد که آلن صحنه‌های نمایشی را برای جذابیت بیشتر ضبط کرده است.

مونرو شروع به تماشای فیلم‌های بازیابی شده می‌کند که شامل مسیر گروه فیلم‌ساز در جنگل است. فلیپه توسط یک مار سمی گاز گرفته می‌شود و گروه برای نجات او پایش را قطع می‌کند، اما او می‌میرد. آن‌ها وارد قبیله یاکومو می‌شوند و اقدام به تهدید و کشتار حیوانات بومی می‌کنند تا صحنه‌های نمایشی ضبط کنند. مونرو نگران است اما حرفش نادیده گرفته می‌شود.

در بخش آخر فیلم، اعضای گروه فیلم‌ساز خود مرتکب تجاوز و قتل می‌شوند و تلاش می‌کنند آن را به گردن بومی‌ها بیندازند. بومی‌ها در نهایت انتقام می‌گیرند و همه اعضای گروه کشته می‌شوند. مونرو با دیدن این خشونت‌ها، شبکه را متقاعد می‌کند که فیلم‌ها را پخش نکند و در پایان تأمل می‌کند: «واقعی‌ترین آدم‌خوار کیست؟»

Salo یا 120 روز در سودوم سینمای بی‌رحم مارکی دو ساد

Salo یا 120 روز در سودوم سینمای بی‌رحم مارکی دو ساد

سالُو یا ۱۲۰ روز سادوما (Salò, or the 120 Days of Sodom، به ایتالیایی: Salò o le 120 giornate di Sodoma) فیلمی سیاسی، هنری و ترسناک محصول ۱۹۷۵ است که به کارگردانی و همکاری نویسندگی پیِر پائولو پازولینی ساخته شده است.

این فیلم اقتباسی آزاد از رمان ۱۷۸۵ ۱۲۰ روز سادوما نوشته مارکی دو ساد است که داستان را به دوران جنگ جهانی دوم منتقل می‌کند. این آخرین فیلم پازولینی بود و سه هفته پس از قتل او منتشر شد.

فیلم درباره چهار مرد ثروتمند و فاسد در جمهوری فاشیستی سالو (۱۹۴۳–۱۹۴۵) است که ۱۸ نوجوان را ربوده و طی چهار ماه، آن‌ها را تحت انواع خشونت، سادیسم، شکنجه جنسی و روانی قرار می‌دهند. موضوعات فیلم شامل فساد سیاسی، مصرف‌گرایی، اقتدارگرایی، نیهیلیسم، اخلاق، سرمایه‌داری، توتالیتاریسم، سادیسم، جنسیت و فاشیسم است.

داستان فیلم به چهار بخش تقسیم می‌شود که با الهام از «کمدی الهی» دانته نامگذاری شده‌اند: پیش-دوزخ (Antinferno)، دایره جنون‌ها (Circle of Manias)، دایره مدفوع (Circle of Shit) و دایره خون (Circle of Blood). فیلم همچنین به آثار فلسفی و ادبی مانند کتاب در باب ریشه‌های اخلاق اثر نیچه، شعر کانتوس از ارازا پاوند و رمان‌های در جستجوی زمان از دست رفته از مارسل پروست ارجاع دارد.

موضوع و خلاصه فیلم Salo یا 120 روز در سودوم

موضوع و خلاصه فیلم Salo یا 120 روز در سودوم

پیش-دوزخ (Antinferno):
در سال ۱۹۴۴، چهار مرد قدرتمند (دوک، اسقف، قاضی و رئیس‌جمهور) در جمهوری سالو تصمیم می‌گیرند دختران یکدیگر را به ازدواج بگیرند و نوجوانان را به عنوان دستیار و نگهبان انتخاب می‌کنند. آن‌ها ۱۸ نوجوان (۹ پسر و ۹ دختر) را ربوده و به ویلایی نزدیک مارزابوتو منتقل می‌کنند.

دایره جنون‌ها (Circle of Manias):
چهار زن میانسال و روسپی نیز با مردان همکاری می‌کنند. قربانیان روزبه‌روز شکنجه و تحقیر می‌شوند. صحنه‌های خشونت و تجاوز جنسی متعدد رخ می‌دهد و قربانیان مجبور به رفتارهای تحقیرآمیز می‌شوند.

دایره مدفوع (Circle of Shit):
روسپی‌ها و مردان قدرتمند قربانیان را به خوردن مدفوع و انجام اعمالی شوکه‌کننده مجبور می‌کنند. خشونت‌ها و تحقیرها ادامه دارد و قربانیان تحت فشارهای روحی و جسمی شدید قرار می‌گیرند.

دایره خون (Circle of Blood):
در پایان، قربانیان به شکل بی‌رحمانه شکنجه، تجاوز و کشته می‌شوند. مرگ، سوختن، آویزان کردن، سوزاندن و بریدن اعضای بدن از جمله روش‌های اجراشده است. برخی قربانیان خودکشی می‌کنند یا توسط دیگران کشته می‌شوند.

فیلم به دلیل نمایش خشونت، شکنجه، تجاوز و قتل نوجوانان بسیار بحث‌برانگیز بود و در بسیاری کشورها ممنوع شد.

Men Behind the Sun مردان پشت خورشید جنایات هولناک جنگ جهانی دوم

Men Behind the Sun مردان پشت خورشید جنایات هولناک جنگ جهانی دوم

مردان پشت خورشید (Men Behind the Sun، به چینی: 黑太陽731 به معنای «خورشید سیاه: ۷۳۱»، که گاهی Man Behind the Sun نیز نامیده می‌شود) یک فیلم تاریخی-ترسناک و بهره‌کش محصول ۱۹۸۸ هنگ‌کنگ است که به کارگردانی تی. اف. مو و نویسندگی می لیو، ون یوان مو و دون جینگ تنگ ساخته شده است.

این فیلم بازنمایی صریحی از جنایات جنگی ارتش امپراتوری ژاپن در «واحد ۷۳۱» است — واحد مخفی آزمایش‌های تسلیحات بیولوژیکی ارتش ژاپن در طول جنگ دوم چین و ژاپن. فیلم جزئیات آزمایش‌های پزشکی بی‌رحمانه‌ای را که واحد ۷۳۱ بر اسیران چینی و روس‌تبار انجام می‌داد، نشان می‌دهد.

این نخستین فیلمی است که در هنگ‌کنگ درجه‌بندی «سطح III» (معادل درجه‌بندی NC-17 در آمریکا) را دریافت کرده است.

خلاصه داستان و ماجرای فیلم Men Behind the Sun مردان پشت خورشید

فیلم با جمله‌ای آغاز می‌شود: «دوستی، دوستی است؛ تاریخ، تاریخ است.»

گروهی از پسران ژاپنی به سپاه جوانان ارتش فراخوانده می‌شوند. آن‌ها به ارتش کوانتونگ ملحق شده و به یکی از تأسیسات وابسته به واحد ۷۳۱ فرستاده می‌شوند، که تحت فرماندهی ژنرال «شیرو ایشی» است.

آن‌ها به‌زودی با ماهیت آزمایش‌های انجام‌شده در این مرکز آشنا می‌شوند و نسبت به آن احساس انزجار پیدا می‌کنند. هدف این آزمایش‌ها یافتن گونه‌ای بسیار مسری از طاعون خیارکی است که به عنوان سلاحی نهایی علیه جمعیت چین به کار رود.

در این میان، سربازان جوان با یک پسر لال چینی دوست می‌شوند و با او بازی می‌کنند. یک روز، فرماندهان از پسرها می‌خواهند که این کودک را به مرکز بیاورند. آن‌ها ساده‌دلانه این کار را انجام می‌دهند، بی‌آنکه تصور کنند آسیبی به او برسد؛ اما پزشکان ارشد پسر را زنده‌شکافی می‌کنند و اندام‌هایش را برای تحقیق برمی‌دارند. وقتی سربازان جوان متوجه ماجرا می‌شوند، با کتک‌زدن فرمانده‌شان یک شورش کوچک به پا می‌کنند.

پس از این اتفاق، دکتر ایشی یک نمونه اولیه بمب سرامیکی می‌سازد که هنگام پرتاب، کک‌های آلوده داخل آن نمی‌میرند. برای آزمایش، چند زندانی چینی را به صلیب می‌بندند. اما آزمایش به دلیل عقب‌نشینی نیروی هوایی ژاپن نیمه‌کاره می‌ماند. زندانیان چینی موفق به فرار می‌شوند، اما نیروهای ژاپنی آن‌ها را تعقیب کرده و تقریباً همه‌شان را با شلیک یا زیر گرفتن می‌کشند، حتی برخی نیروهای ژاپنی نیز کشته می‌شوند.

واحد ۷۳۱ خبر بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی و اعلان جنگ روسیه را می‌شنود. دکتر ایشی در ابتدا دستور می‌دهد همه همراهان و خانواده‌ها خودکشی کنند، اما سپس تصمیم می‌گیرد که تنها در صورت اسارت این کار را انجام دهند. پس از آن، واحد ۷۳۱ شواهد تحقیقات خود را از بین می‌برد؛ از جمله کشتن تمام آزمایش‌شوندگان با گاز و منفجر کردن تأسیسات.

آن شب، نیروهای ژاپنی و خانواده‌هایشان در ایستگاه قطار منتظر بازگشت به ژاپن هستند. یکی از بازماندگان واحد ۷۳۱ که خود را به شکل سرباز ژاپنی درآورده، به یکی از آن‌ها حمله می‌کند، اما با نیزه پرچم ژاپن کشته می‌شود. سپاه جوانان با وحشت پرچم خون‌آلود را در دست می‌گیرند و ایستگاه را ترک می‌کنند.

در پایان، متن روی تصویر نشان می‌دهد که دکتر ایشی با آمریکایی‌ها همکاری کرده، تحقیقاتش را به آن‌ها داده و موافقت کرده برایشان کار کند. چند سال بعد، او به جنگ کره منتقل می‌شود و سلاح‌های بیولوژیکی به‌زودی در میدان نبرد دیده می‌شوند. سربازان جوانی که در واحد ۷۳۱ حضور داشتند، پس از جنگ زندگی سختی را پشت سر گذاشتند و سابقه آموزشی‌شان همیشه لکه‌دار ماند.

August Underground’s Mordum آگوست آندرگراندز مردوم ورود به تاریک‌ترین اعماق سینما

August Underground’s Mordum آگوست آندرگراندز مردوم ورود به تاریک‌ترین اعماق سینما

August Underground’s Mordum یک فیلم ترسناک و بهره‌کش (Exploitation) محصول ۲۰۰۳ است که به‌صورت مستقیم برای ویدئو منتشر شد و توسط استودیوی Toetag Pictures ساخته و توزیع گردید. این فیلم دنباله‌ای است بر August Underground (محصول ۲۰۰۱) و پیش‌درآمد August Underground’s Penance (محصول ۲۰۰۷). فیلم عمداً با سبک فیلم‌برداری آماتوری ساخته شده تا مانند یک فیلم اسناف جعلی به نظر برسد.

موضوع و داستان فیلم August Underground’s Mordum آگوست آندرگراندز مردوم

مردوم به شکل یک فیلم خانگی از سه قاتل زنجیره‌ای روایت می‌شود: «پیتر مونتین»، دوست‌دختر سادیسم‌گرا و مازوخیسم‌گرای او «کراستی»، و برادر ناتنی روان‌پریش کراستی به نام «مگت».

داستان از جایی شروع می‌شود که پیتر، کراستی و مگت را در حال رابطه جنسی می‌بیند و میان آن‌ها مشاجره‌ای درمی‌گیرد. این دعوا زمانی پایان می‌یابد که کراستی با خودزنی با تکه‌ای شیشه، پیتر و خودش را تحریک جنسی می‌کند. سپس آن دو وارد یک خانه مواد مخدر می‌شوند، جایی که پیتر صاحبخانه را با چکش به قتل می‌رساند.

کراستی از ساختمان کثیف و پر از زباله و جسد در حال پوسیدن یک معتاد، فیلم‌برداری می‌کند.

هنگامی که پیتر شروع به درآوردن لباس جسد صاحبخانه می‌کند و می‌گوید این کار باعث می‌شود راحت‌تر آن را دور بیندازند، کراستی نیت او را زیر سؤال می‌برد و او را با الفاظ توهین‌آمیز جنسی خطاب می‌کند که منجر به درگیری دیگری می‌شود.

کراستی عشق خود به خودآزاری را به مگت و یکی از دوستانش نشان می‌دهد و بازوی پر از زخم خود را با چاقو می‌برد. کراستی و مگت یک زن را که مدت‌ها در جعبه‌ای زندانی کرده بودند بیرون می‌آورند.

مگت به زن تجاوز می‌کند، در حالی که کراستی او را تشویق و قربانی را تحقیر می‌کند. بعد از پایان کار مگت، او یک مرد زندانی دیگر را نیز از جعبه بیرون می‌آورد و او و کراستی او را مجبور می‌کنند که با یک قیچی کوچک ناخن‌گیر، آلت خود را قطع کند، سپس دوباره او را در جعبه زندانی می‌کنند.

کراستی با آن عضو مثله‌شده حرکات جنسی تقلید می‌کند و سپس از آن برای آزار قربانی زن استفاده می‌کند.

سه قاتل به شهر می‌روند، فروشنده‌ای را اذیت می‌کنند، فست‌فود می‌خورند و پرسه می‌زنند. بعد، مگت و پیتر به تماشای شکنجه دو زن توسط کراستی می‌نشینند، در حالی که او آن‌ها را مورد آزار جنسی قرار داده و چندین بار روی آن‌ها استفراغ می‌کند، و یک جسد مردانه در گوشه اتاق در حال پوسیدن است.

فیلم آگوست آندرگراندز مردوم

در نهایت، زنان کشته می‌شوند؛ مگت یکی را شکم‌پاره کرده، امعاء و احشاء او را جویده و با آن‌ها خودارضایی می‌کند، و دیگری به دست کراستی و پیتر کشته می‌شود. پیتر جسد دوم را می‌کشد تا احتمالاً با آن رابطه جنسی برقرار کند. آن‌ها مشروب می‌خورند و بعد مگت توسط کراستی در حمام پیدا می‌شود که در حال اصلاح و بریدن بدن خود است تا به گفته خودش «برای او زیبا» شود.

بعد، سه‌نفر در برف بازی می‌کنند، به کنسرت می‌روند، با دوستانشان ملاقات می‌کنند، به زنی تجاوز می‌کنند و به یک فروشگاه پیرسینگ می‌روند؛ جایی که مگت یک حلقه بینی می‌گیرد و بر سر رابطه‌اش با کراستی با پیتر درگیر می‌شود.

سپس نزد یک قاتل زنجیره‌ای دیگر می‌روند که به آن‌ها محتوای انبارش را نشان می‌دهد: اجساد مثله‌شده، قربانیان در حال مرگ، و جسد بدون‌سر و پر از کرم یک کودک نوپا که مگت تکه‌ای از آن را می‌خورد.

بعدتر، زمانی که بقیه خواب هستند، قاتل جدید دوربینشان را قرض می‌گیرد و خود را در حال شکنجه و بریدن گلوی یکی از زنان اسیرش فیلم‌برداری می‌کند.

در ادامه، سه‌نفر به خانواده‌ای حمله می‌کنند؛ ابتدا پدر را با حلق‌آویز کردن می‌کشند. در حالی که پیتر مادر خانواده را شکنجه می‌کند، کراستی نظاره‌گر مگت است که با جسد دختر جوان خانواده در وان حمام رابطه دارد.

میان آن‌ها دوباره درگیری در می‌گیرد و به اوج می‌رسد زمانی که پیتر گلوی مادر را می‌برد و با خون او مگت را آزار می‌دهد. پیتر تهدید می‌کند که مگت را خواهد کشت، اما مگت چاقو را از او گرفته و روی گلوی خودش می‌گذارد.

آخرین نمای صحنه نشان می‌دهد که مگت ظاهراً گلوی خود را می‌برد. فریاد کراستی شنیده می‌شود و غیبت او در فیلم بعدی نشان می‌دهد که احتمالاً واقعاً مرده است. در صحنه پس از تیتراژ، یک گربه دیده می‌شود که یک موش را می‌خورد.

این فیلم‌ها نه تنها مرزهای اخلاق و قوانین را به چالش می‌کشند، بلکه تجربه‌ای تکان‌دهنده و غیرقابل فراموش برای بیننده به همراه دارند. از «کاننیبال هولوکاست» تا «فیلم صربی»، هر اثر به نوعی جنجال‌برانگیز و ممنوع شده است و تماشای آن‌ها نیازمند آمادگی روانی ویژه‌ای است.

اگر جرات دارید، می‌توانید با دیدن این آثار با تاریک‌ترین و بحث‌برانگیزترین لایه‌های سینما روبه‌رو شوید، اما فراموش نکنید که برخی از صحنه‌ها ممکن است فراتر از تصور شما باشند.

⏬مقالات پیشنهادی⏬

فیلم خارجی برای آخر هفتهبیوگرافی ژیلا شاهیبیوگرافی لاله مرزبان

مطالعه بیشتر